کاج های زیادی بلند.
زاغ های زیادی سیاه.
آسمان به اندازه آبی.
سنگچین ها - تماشا - تجرد.
کوچه باغ فرا رفته تا هیچ.
ناودان مزین به گنجشک.
آفتاب صریح.
خاک خشنود.
چشم تا کار می کرد
هوش پاییز بود.
ای عجیب قشنگ !
با نگاهی پر از لفظ مرطوب
مثل خوابی پر از لکنت سبز یک باغ -
چشم هایی شبیه حیای مشبک -
پلک های مردد
مثل انگشت های پریشان خواب مسافر !
زیر بیداری بیدهای لب رود
انس
مثل یک مشت خاکستر محرمانه
روی گرمای ادراک پاشیده می شد.
فکر
آهسته بود.
آرزو دور بود
مثل مرغی که روی درخت حکایت بخواند.
در کجاهای پاییزهایی که خواهند آمد
یک دهان مشجر
از سفرهای خوب
حرف خواهد زد؟
آدم یاد این میفته :
ساعت دیوار منشی خوشگل نمیخوام نمیخوام نمیــــــــام ...
خوب . . . سکوت می کنم !!
خیلی زیاد ریزبین شدی !
درباره ی من چرا هیچی نگفتی پس ؟D:
نه می دونی !
همش تقصیر این ذره بین بابابزرگمه . . . پس کجایی !!
...ناب مثل همیشه !...
........................
.......................
....................
..............
.......
.....
...
..
و
.
نه به سان نا گفته های تو ! . . .
جالب بود...
جالب تر هم می شه . . .
سلام سما جان.
بسیار ممنون که به من سرزدی
بابای
همین . . . !
شاید اصلا حرف نزنه ........................
خوب اینم یه حرفیه !!
دقیقآیادم نمی آد چند سال پیش آخرین سال بود ...اما می دونم بودن بود!
خوبه که اینو یادتونه ها . . . !
ریتم ملایم و ارام این نوشته باعث میشه که خواننده این نوشته زیبا حداکثر لذت رو ببره.
این نوشته نمادی از ......... هست که در نهایت هم مردد هست که سخن بگوید یا نگوید و فکر می کند که هیچ وقت برای گفتن دیر نیست.
فرصتها محدوذ هستند پس بیا از این فرصتها به بهترین شکل استفاده کنیم.
امیدوارم که همیشه موفق باشی.
دقیقا مثل همیشه شروع کردی .
نمادی از چند تا نقطه !؟!؟
فرصت ها . .. . وافعا فرصتی که مانده بیشتر از فرصت های از دست رفته است؟ !!
چقدر زیبا و چقدر دلپذیرو نرم
به اطرافت نگاهی بینداز
از سر ... از سر ... از سر ... نمی دانم از سر چه
از سر دلسوزی؟
آری،همین دلسوزی
دلسوزی از برای خود نه دیگران
خودت را که دوست داری؟!!!
سعیت این باشد این بار
قبل از اینکه از پاییز
چیزی بخواهی
پیش از آنکه گوشها را تیز کرده
برای شنیدن یک حرف
از دهانهای مشجر
دلت را
آری دلت را
آماده کن
برای ندانسته ها
برای هر خزان دیگری
برای هر سرود رفتنی
برای هر تند بادی که خواهد وزید
که باید در این بادها بلرزی
اما
فرو نریزی
آفرین بر تو
آفرین بر سما
(می شناسمت. نه. زیاد هم غریبه نیستی برای من ) بدرود
سلام . . . یکی از لیتکایی که تو وبلاگمه یه جواب براتون داده.
می تونین بخونین !!
سلام
ممنون که سر زدی
بازم اون طرف ها بیا
بای
سلام
نه دیگه
نمی آم !! D:
من عادت ندارم فکر کنم که اشکال از خودمه! پس به نظرم چیز بی خودیه این که نوشتی! صریح گفتم ببخشین!
عادت خوبی داری . . . موفق باشی.
اشکال از من و پستمه !
نه - خواهش می کنم !
سلام عزیز
منم شیطونکم ولی با نه اون شیطونک قبلیه که نظر گذاشته!!!!
میخوام بگم خیلی زیبا بود یعنی یه جورایی فوق العاده بود مخصوصا این قسمت
(انس
مثل یک مشت خاکستر محرمانه
روی گرمای ادراک پاشیده می شد.)
امیدوارم موفق باشی
بای عزیز
سلام
یه جورایی مطمئنم که شما اون شیطونک نیستی !!
ممنونم
سلام عزیز
عید مبعث مبارک
....
....
سلام عزیز خودم
دلت شاد
لبت خندون
عیدتم مبارک !!
جوش نزن
عیدت مبارک
مگه می ذارن ننه !!
عید تو هم مبارک.
سلام خوب من
از دیدارت خوشحالم
شاد باشی
سلام
منم همینطور