سلام به کسی که درباره منطق فازی تحقیق کرده.من دنبال کاربردش در مکانیک کوانتوم و ربطش به افکار اینشتین و بور میگردم- خیلی متشکر میشم اگه کمکم کنی- درضمن وبلاگ زیبایی داری:)
من درست همون جایی هستم که تو ازش گذشتی ... من درست اون نقطه ای هستم که هی داد زدم هی شعر نوشتم هی بغض کردم .. اما تو نبودی ! من همون خونه ای هستم که توش قای موشک بازی میکردیم درست روی گل قالی نشستم و دارم برات همینطوری مینویسم من درست یه جایی بین اون انگشتات (درست همون اندازه ) هستم منو ندیدی؟ ندیدی که توی بارونای یه شب پاییزی وقتی ازت جدا شدم تا خونه گریه کردم ؟ چطور مریمتو ندیدی ؟ چطور این رو به ذهنت نمیگم دلت ... راه دادی که من !!!!! نه ... یه ذره فک کنی میبینی که نه ٬ من هیجا نرفتم ... جایی به جز اون خونه رو دوس ندارم ! آخه من فقط یه دونه سما دارم !... به خاطر گریه هایی که اون شبا ریختم به خاطر پیاده گز کردنام .. به خاطر اون دستای مهربون .. باورت شه که همینجام .. توی خونه ی رفاقتمون ... سر خط با یه عالمه حرف و بغضو دوستت دارم ! سما جون جون جون جون جونی مریم که نمیتونه حتی فکرشو بکنه که تو از خنش بری... یادت باشه که اون فقط یه دونه سما از نوع تو داره. .... من همونم که یه روزی واسه چشمات خونه ساختم واسه بوسبدن دستات همه زندگیمو باختم ..... مریم ..همون که همیشه ی همیشه ی همیشه توی قلبت میمونه و هیچ کجا نمیره !
سلام.
تو همیشه همینجوریا.
یکی دو ماه غیبت کبری میکنی بعدش یهویی پیدات میشه بدون صرو صدا.
یه خورده آپدیت کن بابا.
خوبی؟
سلام به کسی که درباره منطق فازی تحقیق کرده.من دنبال کاربردش در مکانیک کوانتوم و ربطش به افکار اینشتین و بور میگردم- خیلی متشکر میشم اگه کمکم کنی- درضمن وبلاگ زیبایی داری:)
خش خش داره...
بلندتر بگو!
سلام.
ببین نباید اینقدر دیر به دیر بیایها.
آدما دلشون تنگ میشه برات.
اولین بلرسه که بهت سر میزنم اما انصافا وبلاگ جالبی داری موفق باشی سما جان به منم سر بزن
تو مدلته که هی غیبت بزنه؟؟؟
کجایی بابا جان؟؟؟؟؟؟؟
فکر کنم این بار ما باید بی خیال شیم. (پیرو کامنت تون در وبلاگ سابق این جانب)
البته پررو بودن اثرش خیلی بهتر از نبودنشه ...
پررو صفت
من درست همون جایی هستم که تو ازش گذشتی ...
من درست اون نقطه ای هستم که هی داد زدم
هی شعر نوشتم
هی بغض کردم .. اما
تو نبودی !
من همون خونه ای هستم که توش قای موشک بازی میکردیم
درست روی گل قالی نشستم و دارم برات همینطوری مینویسم
من درست یه جایی بین اون انگشتات (درست همون اندازه ) هستم
منو ندیدی؟
ندیدی که توی بارونای یه شب پاییزی وقتی ازت جدا شدم تا خونه گریه کردم ؟
چطور مریمتو ندیدی ؟ چطور این رو به ذهنت نمیگم دلت ... راه دادی که من !!!!!
نه ... یه ذره فک کنی میبینی که نه ٬
من هیجا نرفتم ... جایی به جز اون خونه رو دوس ندارم !
آخه من فقط یه دونه سما دارم !... به خاطر گریه هایی که اون شبا ریختم به خاطر پیاده گز کردنام .. به خاطر اون دستای مهربون .. باورت شه که همینجام .. توی خونه ی رفاقتمون ... سر خط با یه عالمه حرف و بغضو دوستت دارم !
سما جون جون جون جون جونی مریم که نمیتونه حتی فکرشو بکنه که تو از خنش بری... یادت باشه که اون فقط یه دونه سما از نوع تو داره.
....
من همونم که یه روزی واسه چشمات خونه ساختم
واسه بوسبدن دستات همه زندگیمو باختم
.....
مریم ..همون که همیشه ی همیشه ی همیشه توی قلبت میمونه و هیچ کجا نمیره !
آپیدم .. مریمانه !!!
س
ل
ا
م
د
ل
م
ب
ر
ا
ی
ن
و
ش
ت
ه
ه
ا
ت
ت
ن
گ
ش
د
ه
ل
ط
ف
ا
ا
پ
ک
ن
م
ن
ت
ظ
ر
م