جاده لواسون، شب آخرین چهارشنبه سال ;
-از کجا میاین ؟
- سلام جناب سروان، مشکلی پیش اومده؟! از تهران.
- سلام ... اونوقت کجا تشریف میبرید؟ لواسون ؟
- نه جناب سروان میریم فشم ... لواسون دوره !!!!!!!!!!!!!
- آهان ... اما این همه آدم ... توی یه ماشین ... احتیاط کن خوش بگذره !
به نقل از وُلَک :
خو چارشنبه سوریه ... اُفتادیم اینجا داریم لَه لَهِ آتیش می زنیم، تو کَفِ یه گوله آتیشیم ... یه جرقه هم ندیدیم !
به نقل از بِری دیگه برنگردی :
من ، من نیستُم ... من مویُم ! اُمید !
و اما اینجا ;
اینجا ایران ... وطن، عشق، آزادی
اینجا ایران ... خاک اجداد، آغوش آرامِ مادر، بوی عید
اینجا ایران ... همه چیز ... همه چیزِ من! باور کن !
پ.ن : فقط یک دلنوشته است ...
سال نو مبارک