leosama

و من آفریده شدم، وهمی بین خواستن و نخواستن !

leosama

و من آفریده شدم، وهمی بین خواستن و نخواستن !

داستانک

 

کلاغ روی درخت نشسته بود و تمام روز بیکار بود و هیچ کاری نمی کرد . . . خرگوش از کلاغ پرسید : منم می تونم مثل تو تمام روز بیکار بشینم و هیچ کاری نکنم ؟ کلاغ جواب داد : البته که می تونی ! . . . خرگوش روی زمین کنار درخت نشست و مشغول استراحت شد . . . یهو روباه پرید خرگوش رو گرفت و خورد !!

نتیجه اخلاقی : برای اینکه بیکار بشینی و هیچ کاری نکنی باید اون بالا بالاها نشسته باشی !!

 

نظرات 28 + ارسال نظر
شیطونک یکشنبه 12 شهریور 1385 ساعت 12:10 ق.ظ http://afshinesheiton.blogsky.com

نتیجه اخلا قی دوم

هیچگاه مانند خرگوش نباش یعنی خوش خیال نباش و خواب خرگوشی هم نداشته باش

پیروز و سر بلند باشی

حتی لحظه ای درنگ هم لازم نیست !

یاسمین یکشنبه 12 شهریور 1385 ساعت 12:20 ق.ظ http://rue.blogsky.com

سلام سما جوون
ممنون که به من سر زدی
من هیچ وقت کامنتی ازت نداشتم مگه شما قبلا هم به وبلاگ من اومده بودی؟
به هر حال خوشحال میشم هروقت تونستی سری بزنی
شاد باشی

سلام
نمی دونم !؟
ممنون

امین یکشنبه 12 شهریور 1385 ساعت 12:42 ق.ظ http://lonely.myblog.ir

سلام.

داستان زیبایی نوشتید

سلام.
چشاتون زیبا می بینه !

ناشناس یکشنبه 12 شهریور 1385 ساعت 12:44 ق.ظ http://doxy.blogsky.com

صلام.!

ممنون که به من هم سرزدین.

البته تو ایران همچین سیستم مسخره و اجهاف باری وجود داره...!

صد تا سلام !
موافقم . . . شدید !

مریم یکشنبه 12 شهریور 1385 ساعت 12:48 ق.ظ http://darya777.persianblog.com

من اگه رو آسمونا هم باشم ٬ روباهه بال در میاره و آره دیگه ....D:

نتیجه میگیریم بالا و پایین نداره ٬ طعمه که بشی یا عقابه میخورتت یا روباهه ... بهتره طعمه نشیم ... نه غلاممممممممممم

پس من هیچی نگم بهتره . . . :دی

جودی آبوت یکشنبه 12 شهریور 1385 ساعت 07:06 ق.ظ http://judy-abbott.blogsky.com

سلام . ولی تو بهتر از من هستی بگم چرا چون اراجیف بهم نمی بافی حرف دلتو با داستانکی می گی که شاید من تو یه یه فیلم بلند هم نتونم بگم عزیزم مرسی و موفق باشی

سلام . تعارف می کنی !؟

چشم تو چشم یکشنبه 12 شهریور 1385 ساعت 12:17 ب.ظ http://eye2eye.blogsky.com

نه می خوام بدونم اون خرگوش بیچاره خورده شده چی به تو می رسه .. هان ؟ هان ؟

خرگوشه تمام روز کجا بود ؟!
وایساده بود به کلاغ نگاه می کرد ؟
پس چرا تا اون موقع روباهه پیدا نبود ؟
روباهه اونجا چیکار می کرد ؟
چرا تا خرگوشه نشست پرید خوردش ؟!

منظورت این بود که یکی اون بالا بالا ها بیکار نشسته ؟!
بی تر بیت !!!!
فضولی مگه ؟!

ای بابا !!
ساده ای ها !

... یکشنبه 12 شهریور 1385 ساعت 03:58 ب.ظ

به پیغام کلاغهای سیاه شک کن
که شب جز تیرگی چیزی نمیاره ...

چو غلام آفتابم هم از آفتاب گویم
نه شبم
نه شب پرستم
که حدیث خواب گویم !

مهرانی... یکشنبه 12 شهریور 1385 ساعت 07:54 ب.ظ http://www.mehranweblog.blogsky.com/

پیش فرضت قلت بود دخترم.
یه ذره فکر کن... تا حالا تو عمرت کلاغی رو دیدی که بیکار نشسته باشه ؟
تو پشت سرشم باشی کوچیکترین حرکتی بکنی آمارتو داره....
احتمالا کلاغه با روباهه دستشون توی یه پوست خرگوش بوده...

هـــــوم !! بابایی !
با کلاغا مراوده داری شما ؟؟
نگفته بودی !؟

عبدا... راستگو دوشنبه 13 شهریور 1385 ساعت 09:01 ق.ظ http://www.mrj1365.persianblog.com

نتیجه اخلاقی :

تاموقعی که امثال این خرگوشه باشن روباه ها گرسنه نمیمونند !!..

داستانکی دیگر در کمین روباه است . . . فراموش نکن !

پرنده تنها دوشنبه 13 شهریور 1385 ساعت 12:21 ب.ظ http://parande-tanha.blogsky.com

اون پایین مایین هام میشه نشست ...
بستگی به اعتقاد داره ...

قال العین الچشم :
اصولاْ به اعتقاد اعتقادی ندارم !!

سعید دوشنبه 13 شهریور 1385 ساعت 10:17 ب.ظ http://mastaneh.blogsky.com

سلام

والله از قدیم گفتن مثال نقض فرض رو باطل می کنه! من مدتیست که بیکار نشستم دارم صفا می کنم! بالا بالا هم نیستم! تازه خودم هم بعضی وقتها نقش روباهه رو دارم :)))

در کل بیکاری همچینام خوب نیست آدم به فساد میوفته :))) =))

شاد باشی ...

سلام
یا تو خیلی خطرناکی . . . و یا شایدم تو شکم آقا روباهه ای و خودت خبر نداری !!

موافقم . . .
دلتون شاد .

محمد دوشنبه 13 شهریور 1385 ساعت 11:03 ب.ظ http://mami23.persianblog.com

سلام.
اون بالا هم بشینی از بیکاری می‌پوسی.

بی خیال !!

اسلوموشن سه‌شنبه 14 شهریور 1385 ساعت 01:38 ق.ظ http://www.slow-motion.persianblog.com/

اول اینکه اومد که ۱۳ ات ۱۴ بشه :دی
دوم اینکه عینک آفتابی با کلاه یادت نره
اگه هم فکر برنزه کردنی که روغن آفتاب فراموشه نشه [چشمک]

اول اینکه خوش اومدی .
بابا دیگه ضایع نکن . . . سولاردم !!! :دی

انجل سه‌شنبه 14 شهریور 1385 ساعت 10:44 ب.ظ http://mynewheaven.blogfa.com

سلام
جالب بود
ممنون که پیشم اودید
دوبار اپ کردم
خوشحال میشم سر بزنین

سلام .
ممنون .
میام .

انار چهارشنبه 15 شهریور 1385 ساعت 09:15 ق.ظ http://thoughts.blogfa.com

سلام.ممنونم که بهم سر زده بودی.

خواهش می شه . ..

ZeYnAb چهارشنبه 15 شهریور 1385 ساعت 08:37 ب.ظ http://zeynabweb.persianblog.com

اونایی که اون بالا بالا ها نشستن و بیکارن که از ما بهترونن...

عزیز دل من . . . چطوری تو !! از ما بهترون رو بی خیال . شب خوابم نمی بره ها !! : دی

* ریح * جمعه 17 شهریور 1385 ساعت 04:22 ق.ظ http://rih.persianblog.com

سلام
من بیشتر دوست دارم خرگوش باشم تا کلاغ.
کاش برای پست بالا هم اجازه کامنت می گذاشتی .بای

سلام
خوب ....
هیچی نگم بهتره !

محسن ثمودی جمعه 17 شهریور 1385 ساعت 12:22 ب.ظ http://darvaze.persianblog.com

سلام....کامنت بازی یعنی بی جواب نذاشتنکامنت.....ببخشید منمنظر یادم رفت !!!!!

سلام . . . ممنونم که کامنت بازیو یادم دادی !! خواهش می کنم !!!!

یه پرنسس رها جمعه 17 شهریور 1385 ساعت 01:18 ب.ظ http://ahmaghane.blogfa.com

ممنون از سر زدنتون ... خب مثه اینکه دوست نداشتید برای پست بالایی تون قسمت نظر خواهی رو بذارید ...
به هر حال از دل تنگی شما دل تنگم ....
موسم بدی ست سما جان .... بد ٬ خیلی بدتر از چیزی که بشه تو قالب این کلمه های حقیر بریزیشون ....
من رو توی این موسم شریک خودت بدون ...

موسم دلتنگی هایم را تنها بمانم بهتر است عزیز .... شادی هایم برای تو !

ابوذر شنبه 18 شهریور 1385 ساعت 01:13 ب.ظ http://www.kashkool3.persianblog.com/

سلام
ممنون از حضور سبزت
این عید رو هم به شما تبریک میگم
( گل )
خوشحالم که با شما آشنا شدم
هر موقع آپ کردی خبرم کن

سلام
به به .....
می بینم که ستون پنجم می فرسته جیم جیم خان ما !!! ( : دی )

یلدا شنبه 18 شهریور 1385 ساعت 05:38 ب.ظ http://yboxy.blogspot.com

کاش حداقل کدوماش!؟!

یلدا شنبه 18 شهریور 1385 ساعت 05:39 ب.ظ http://yboxy.blogspot.com

کاش می گفتی حداقل کدوماش؟

یلدا جان .... از دریچه کوچک چشم من شاهکار که گفتن نداره !! فقط دیدنیه .... به امید همیشه موفق بودنت !

ابوذر یکشنبه 19 شهریور 1385 ساعت 09:50 ب.ظ http://www.kashkool2.persianblog.com/

من فقط داشتم رد میشدم . دی :

بپا نفتی نشی بچه !!

نیما دارابی دوشنبه 20 شهریور 1385 ساعت 10:53 ق.ظ http://cs.sharif.edu/~nima

از دور احساس می کنم می شناسم ات.

نیا نزدیک که ممکنه شبا خوابت نبره ها !! از قدیم گفتن دوری و دوستی! : دی

یک آدمیزاد دوشنبه 20 شهریور 1385 ساعت 09:35 ب.ظ http://adamizaad.persianblog.com

میگم که.. سلام!:ی

سلام به روی ماهت !

مهرانی... دوشنبه 20 شهریور 1385 ساعت 10:51 ب.ظ http://mehranweblog.blogsky.com/

فک کردی اون بالا اجازه نظر دادن ندادی نمیایم نظر بدیم....
اگه خیلی دلتنگی یه برنامه بزاریم بریم شمال....
هستی ؟

نه خدایی در مورد تو نمی شه این فکرو کرد ....
آقا همه رو می فرستی خارجستون به ما که رسید .... شمال !! همین !

وحید.غ چهارشنبه 22 شهریور 1385 ساعت 02:26 ق.ظ

سلام خیلی جالب و عمیق بود ....خوشم اومد . به وبلاگتون دوباره سر میزنم امید وارم بتونم مثل این نوشته از دیگر نوشته هاتون استفاده ببرم.ارزوی موفقیت

سلام . ممنونم .
خوشحال میشم که دوباره از نظرات خوبت بهره مند بشم . موفق باشی.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد