درد دارم ...
به خدا رسیده ام انگار !
امشب امشب دل من ... بیتاب و بیقراره !
سقف اتاق پایین می آید ... آنقدر پایین که سنگینی تمام آسمان را روی سینه ام احساس می کنم ! فهمیده درد دارم ... فهمیده نمی توانم اوج بگیرم . خدا هم اینجاست انگاری ! اصلاً همیشه خالق های لمس شدنی را می پرستم ! بیشتر دلم می خوادت ...
امشب میام به دیدار ... پیشوازت تا فرودگاه
چه کم طاقتم من !
درد دارم ...
د . ر . د . د . ا . ر . م . . .
اوا مادر اگه
درد داری خب برو دکتر
تو که یه کار درستش رو سراغ داری
بسترنشینی ِ ما مکافاتِ دلدادگی است ... ناخوش احوالیمان غم بادِ دلتنگی... لَنگِ مرهمیم بر زخم عاشقی؛ نه شفا، چشم انتظار پاقدمت ... دیده به درگاهِ در سفید شد. چارهی مبتلا طبیب می داند؛
درد از مرض که نیست . مردی کن و بیا.
(پورج)
تو این همه غریبه
یه آشنا توبودی
تو خلوت دل من
تنها صدا تو بودی
رفتی نرفته یادت
قشنگه خاطراتت
میخوامت رفیقم....
تهران و همه ی خاطراتش با همه ی .......
میخوادت !
د ر د ه ا ی ت ر ا ب ه ج ا ن م ی خ ر م ... رفیقم !
سلام
تو فکرم اگه چند وقت پیش اینو نشنیده بودم, الان چی می نوشتم
دردهای من
گر چه مثل درد های مردم زمانه نیست
درد مردم زمانه است
http://blog.maryammomeni.com/2007/10/post_451.html
http://abdolaliborhan.blogfa.com/post-21.aspx
راستی
به قول حافظ
درد رو فقط اونجوری نبینا؛ اینجوری هم ببین D:
و
سود و زیان و مایه چو خواهد شدن ز دست
از بهر این معامله غمگین مباش و شاد
شاااا.........د
الزایمرو گرفتما
جدیدانا به جای اینکه اسممو بنویسم
می نویسم سلام
خدا رو چه دیدی شاید اسمو عوض کردمو گذاشتم
سلام
به جای شاهد
بگیم سلام
بدم نیست
:)))))))))))
تازگی ها
تا میخورم به در و دیوار
میشکنم
تازگی ها
مدام میخورم به در و دیوار
تازگی ها دیگر تَرَک هایم از زیاد هم گذشته است
رئیس پرسید : میخواهی گریه کنی ؟
حتی نتوانستم بگویم :آری
تازگی ها
دیوارها دنیالم میگردند که خودشان را به من بزنند
جاخالی ممنوع !
من شبیه ِ ماه ِ تنهایی شدم که فقط درونم را روشن کردم !
سمی جان !... دیوارها زیاد شدند !
سمی یه سر بیا وبلاگم
خودت میفهمی چه خبره !
زندگی در گروی خاطره هاست....
خاطره در گروی فاصله هاست...
فاصله تلخ ترین خاطره هاست...
زندگی شوق تماشای همین خاطره هاست...
خدای لمس شدنی هم به زوال نابودی می رسه عزیزم.
نظر دهم