leosama

و من آفریده شدم، وهمی بین خواستن و نخواستن !

leosama

و من آفریده شدم، وهمی بین خواستن و نخواستن !

وسیع و سربلند !


صدای آتش بازی تمام شهر را پر کرده ... من اما گوشم به این صداها بدهکار نیست. اینجا - در این اتاق کوچک - که پنجره ای به وسعت برج های دوقلو باز می شود ، من دور از هر هیاهو ، لب بلند پرتگاه پنجره ،پاهایم را آویزان کرده ام و به وسعت پیش رو چشم می دوزم ... چه دوست دارم این آهنگ بلندتر خوانده شود  ...


See the time of my life
My days and my nights
so it's alright
Cuz at the end of the day
I still got enough for me and my

...
Still need to learn more

تمام حس جاری در درون من ، مثل یک فریاد ، با پاهای لخت من تاب می خورد ... چه دوست دارم اینجا را ، با تمام ارتفاعش ، با تمام ناتمامی راه ، از اوج این پنجره تا عمق زمین ... هرچند اینجا خسته هم که باشم ، تنهای تنها هم ، گیریم جدا افتاده از هر جماعتی ، خلوتی دارد وصف نشدنی ... اصلاً می دانی ، حالا می فهمم وقتی پنجره باز می شود به اندازه تمام چشم اندازش وسعت می گیرد ... شاید بیشتر ... به اندازه تمام آسمان !

See the worth of my sweat
My house and my bed
Am lost in sleep
I will not be false in who I am
As long as I breathe


I love you, I miss you, I forget you
Even though you never let me down and always are by my side
For all the times I've failed and hurt you deeply
Better later than never to give you a 1000 apologies
I'm shouting silently, callin' you, I'm listening to you, I'm tryin'
You nourish me
When the air that I breathe is violent and turbulent
I'm forgettin' you
....

Oh, no, no
I don't need nobody
& I don't fear nobody
I don't call nobody
... 

 

نظرات 2 + ارسال نظر
محمد یکشنبه 21 بهمن 1386 ساعت 10:45 ب.ظ http://www.mami23.persianblog.ir

نیفتی

ارغوان دوشنبه 22 بهمن 1386 ساعت 09:11 ب.ظ http://arghavan2.mihanblog.com

No more I need , No more I looking for. I'm forgettin' you .

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد