leosama

و من آفریده شدم، وهمی بین خواستن و نخواستن !

leosama

و من آفریده شدم، وهمی بین خواستن و نخواستن !

همهء گسل‌های یک‌باره* ... تَرک خوردگی‌ یا دره‌ای عمیق!!


تقریبن تمام روابطی که من دیدم که از تویشان یک چیزی درآمده است از لحاظ خوبی، به یک چیزی بندند که آن ها را به قبل و بعد از آن تقسیم کرده است. یعنی یک حرفی زده شده، یک اتفاقی افتاده است و بعد آن رابطه‌هه شکسته شده به قبل و بعد از آن ماجرا، جمله، عکس العمل، رفتار و الی آخر. بعد این شکستگی هم مسلمن خوب نبوده. ممکن است بعد از آن یک رابطه ای تمام بشود یا سرد بشود یا رنج بکشد اما در این که آن شکست در رابطه حکم هجرت پیامبر را داشته، یعنی همه چیز به قبل و بعد از آن تقسیم می‌شود شکی نیست. 

...مثلنِ دیگر؟
مثلن وقتی فهمیدم که بچه چطور به وجود می‌آید. زندگی تمام زن و شوهرهای زندگی من شامل عموها خاله‌ها و عمه‌ام و بقیه به قبل و بعد از دانستن این ماجرا تقسیم شد. که می‌نشستیم با لنا فکر می‌کردیم که این ها سه تا بچه دارند پس سه بار مجبور شدند فلان. خب ما هم بچه بودیم. هیه. چه می‌دانستیم. فکر می کردیم خیلی ناراحت کننده و مجبوری ست.  

...مثلنِ دیگر؟ وقتی برای اولین بار آدم را می‌بوسد. می‌بوسد یعنی منظورم این است که دل می‌دهد به کار. یعنی بوسش یک جوری می‌شود که ردش به جان آدم می‌ماند نه که هر بوسیدنی. یعنی بوسش باید کاری (از پا بیانداز) باشد. بعد همه چیز با آن آدم به قبل و بعد از آن بوسه ختم می‌شود.
...
من شخصن فکر می کنم خوب است که آدم لااقل با خودش انقدر صادق باشد که وقتی فهمید رابطه‌هه به خاطر حرف، رفتار یا حتی عطری که توی بینی آدم می‌پیچد به قبل و بعد از آن تقسیم شد، بتواند برابرش تسلیم بشود. چون چاره ای نیست. چون یک چیزهایی دیده‌شده، گفته‌شده، انجام‌شده و از همه فاجعه‌تر احساس شده و نقل همان است که می‌دانیم. که قبل از این‌ها همه چیز جور دیگری بوده است و بعد از این ها برای همیشه همه چیز جور جدیدی می‌شود و این فقط هست. من نمی‌توانم بگویم خوب است یا بد است. فقط هست.  

* از اینجا بخوانید. 

پ.ن: آگوست هم دارد تمام می‌شود... حیف شد!

نظرات 6 + ارسال نظر
لیلیت دوشنبه 9 شهریور 1388 ساعت 02:03 ق.ظ http://ladyla.blogsky.com/

رفتن استاد از ایران تلخی این روزها رو تلخ‌تر کرد برای اون‌هایی که دوستش دارند.

روزای تلخی هست عزیز...

سجاد ام ال بی کی دوشنبه 9 شهریور 1388 ساعت 02:03 ق.ظ http://MLBK.33ir.com

سلام سبز بر شما... خسته نباشید... وبلاگ خوبی دارید... من سجاد هستم... اگه با تبادل لینک موافقید من را با نام "سجاد ام ال بی کی" لینک کنید و خبر بدهید تا شما را با چه نامی لینک کنم.... ممنون سجاد.... به امید فرداهای سبز....

:-دی

محمد سه‌شنبه 10 شهریور 1388 ساعت 10:20 ق.ظ

این خودتی؟

سلام.
آره خودمم جهانگرد... lol

مردی که می خندد سه‌شنبه 10 شهریور 1388 ساعت 02:36 ب.ظ http://themanwholaughs.blogsky.com

سلام..
اون تیکه آگوست رو نفهیدم و بقیه رو هم نفهمیدم...ولی من هم در بچه گی اون طوری فکر می کردم...

سلام.
بالاخره ما نفهمیدیم بچگی اون‌طوری فکر می‌کردی یا کلن نفهمیدی یا فقط آگوست رو نفهمیدی و یا کنایه می‌زنی به ما که یعنی ما بچه‌ایم!؟! ... بهتره تکلیف ما رو روشن کنی :-دی

پرنده تنها چهارشنبه 11 شهریور 1388 ساعت 11:53 ق.ظ http://parande-tanha.blogsky.com

ماشالله
شده روزی آپ نکنی! ...

اوم... یک کم رو برنامه ام پیرمرد! همین.

مردی که می خندد دوشنبه 16 شهریور 1388 ساعت 12:58 ب.ظ http://themanwholaughs.blogsky.com

سلام دوباره به آسمان
به خدا منظورم این بود که اگوست تمام میشه ...چی میشه؟
و..واقعا من در بچه گی هام همونطوری که نوشته بودی فکر می کردم...و...ای کاش همیشه تو بچه گی می موندم....یعنی می موندیم.

سلام...
اینکه بچه‌گیا فصل ماندگاری برای همه امان هست چیز غریبی است! آگوست هم چیز غریبی است... :-دی

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد