leosama

و من آفریده شدم، وهمی بین خواستن و نخواستن !

leosama

و من آفریده شدم، وهمی بین خواستن و نخواستن !


مستر لیورپول رفت شهرش... جاس رفت استرالیا. یوگی رفت شمال منم اومدم جنوب. دوتا دختر آلمانیا هرکدوم یه طرف... یکی شرق یکی غرب. ناتالی هم تا الان رسیده تل آویو... هوم... دارم حال می کنم با تنهایی خودم. فردا صبح یه کم می رم غربی تر. اینجا یه کم مزخرفه. اصلن یه موقع ها باید زندگیت رو دوشت باشه و بچرخی... الان از اون موقع هاست!

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد